اخلاق و سياست به عنوان دو مفهوم فربه در حوزه حكمت عملي و در جريان زندگي متغير و پرتكاپوي اجتماعي بشر، نيازمند بازنگري و تأمل مداوماند. بيشك فهم عوامل تأثيرگذار در ترسيم ارتباط اين دو مقوله بر درك صحيحتر مناسبات اين دو در جامعه امروزين ياري خواهد رساند. در اثر حاضر اهتمام بر آن بوده است تا با بررسي انديشه سه تن ازمتفكران مطرح در زمينه اخلاق و سياست (محقق سبزواري، محقق نراقي و امام خميني) در سه دوره تاريخي، ضمن طرح مباحث و پرسشهاي جدي در عرصه اخلاق و سياست – اخلاقي جديد و تغيير شرايط سياسي – اجتماعي موجود مورد ارزيابي قرار دهد و عوامل تأثيرگذار در اين زمينه را معين نمايد.