اثر حاضر، دربرگيرنده مقالههايي از چهار تن از فيلسوفان تحليلي معاصر است كه در سه بخش تنظيم شدهاند. در بخش نخست، ريچارد فومرتن و لورنس بونجور به دفاع از نظريه مبناگرايي ميپردازند. در بخش دوم، جان پالوك و الوين پلنتينگا، عليرغم طرفداري از مبناگرايي، ديدگاههاي فومرتن و بونجور را نقد ميكنند. در بخش پاياني، فومرتن و بونجور نقدهاي آن دو را پاسخ ميگويند. اين شش مقاله به همراه پيشگفتاري از مايكل دپاول، مجموعهاي كوتاه و مفيد را تشكيل دادهاند، بهويژه آنكه بونجور، كه در اينجا از مبناگرايي جانبداري ميكند، پيش از اين از منتقدان مبناگرايي و طرفدار نظريه انسجام بوده است. از اين رو، شنيدن دلايل او براي بازگشت به مبناگرايي، خالي از لطف نيست. مترجم نيز در مقدمه خود با ارائه تفسيري از مبناگرايي در فلسفه صدرايي، به مقايسه آن با مبناگرايي در فلسفه غرب پرداخته است.